هر چه در زندگی دارم از اهل بیت (ع) است

کوروش زارعی کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون با حضور در برنامه روضه خانگی شبکه یک سیما گفت: حقیقتا هر چه در زندگی دارم از اهل بیت (ع) است، از از زمانی که پای من به کار‌های آیینی، تئاتر و فیلم‌های مذهبی باز شد زندگی من یک برکت دیگری به خودش گرفت.

وی ادامه داد: جالب اینجاست که همسرم، دخترم و پسرم هم در این زمینه کار می‌کنند؛ باید اینگونه بگویم که بچه‌های ما در پشت صحنه کار‌های آیینی بزرگ شدند چرا که همسر من هم هنرمند تئاتر آیینی است و تحصیلات ما در این زمینه است بچه‌ها به مرور نقش‌هایی را بازی کردند و این روز‌ها در کار‌های خودم بازیگر کار‌های آیینی هستند.

بازیگر یوسف پیامبر بیان کرد: عشق یعنی اهل بیت؛ عشقی بالاتر از اهل بیت وجود ندارد تمام عشق‌های مجازی و زمینی هیچ و پوچ هستند. عشق به اهل بیت به ویژه امام حسین(ع) چراکه من حسینی هستم. برای همه اهل بیت کار ساخته ام، اما امام حسین(ع) برای من یک مفهوم دیگری دارد.

این کارگردان اظهار کرد: در حوزه هنری ما یک پروژه‌ای را شش سال است در اربعین اجرا می‌کنیم، نزدیک به ۲۰۰ هنرمندان آیینی تعزیه به زبان عربی و فارسی، پرده خوانی، نقالی، نمایش خیابانی را در مسیر اربعین اجرا می‌کنند.

وی افزود: شما نمی‌دانید بچه‌ها چقدر عاشقانه کار می‌کند عشق به اباعبدالله الحسین در این مسیر وجود دارد و ما خستگی را احساس نمی‌کنیم.

کارگردان نمایش «بانوی بی نشان» درباره این نمایش توضیح داد: نمایش بانوی بی نشان ۲۰ ساله در شهر‌های مختلف کشور اجرا می‍‌‌ شود، ما از سال ۷۴ تمرین این نمایش را با نگاهی به کتاب "کشتی پهلوگرفته" آغاز کردیم و بعد از سه سال روی صحنه رفت این را باور داریم که باید امضا شود تا در یک کار اهل بیتی و مذهبی حضور داشته باشیم و ما در سال چهارم نمایش در شهر قم روی صحنه بردیم و آغازی برای اجرای نمایش در شهر‌های مختلف شد.

وی به داستان نمایش بانوی بی‌نشان اشاره کرد و گفت: این نمایش داستان مادر شهید مفقودالاثری بوده که همراه فرزندش برای تشرف به حج تمتع نام‌نویسی می‌کند.

کارگردان نمایش بانوی بی‌نشان خاطرنشان کرد: پس از شهادت فرزند، نام آن‌ها برای تشرف به حج انتخاب می‌شود، ولی مادر از تشرف امتناع می‌کند تا فرزند به خواب مادر می‌آید و می‌گوید "پس از رفتن به حج، به قبرستان بقیع برو و از فاطمه زهرا (س) نشانی مرا بگیر".

وی ادامه داد: مادر در روز آخر سفر خود در کنار قبرستان بقیع در جمع عزاداران بی‌تابی می‌کند که در همین هنگام زنی به نام اسماء از بین جمعیت می‌آید و مادر را دلداری می‌دهد سپس دستش را می‌گیرد و در جمع عزاداران او را در قبرستان بقیع به دل تاریخ برده و از تولد تا نبش قبر حضرت زهرا را برای مادر روایت می‌کند.

زارعی گفت: در پایان این نمایش مشاهده می‌شود فرزند در قبرستان بقیع به سراغ مادر می‌آید و به او می‌گوید متوجه شدی که دردی سخت‌تر از درد تو هم وجود دارد و مادر تسکین پیدا می‌کند و متقاعد می‌شود که بازگردد.