طنز؛

بعد از عباس جدیدی، عباس قادری هم نویسنده می‌شود!

دفتر نظرات و پیشنهادات نمایشگاه کتاب لو رفت و چه چیزها که در آن دیده نشد!

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در زمان برگزاری نمایشگاه کتاب، دفاتر و بنرهایی برای نوشتن نظرات، پیشنهادات، خاطرات و انواع دل‌درد! ببخشید دردِ دل در اختیار مردم قرار گرفته بود تا آنچه را دلِ تنگشان می‌خواهد بنویسند که شاید توسط مسئولین خوانده شده و اعمال نظر گردد. یکی از این دفترها توسط خبرنگار مهرآباد در محل بازیافت زباله‌ها کشف شد و در اختیار ما قرار گرفت. جالب است بدانید علاوه بر مردم، شخصیت‌های فرهنگی و معروف هم در آن یادگاری نوشته‌اند:
 
عباس جدیدی، دارنده چندتا مدال جهانی و المپیک: نمایشگاه کتاب فضای مناسبی برای توزیع کتاب من بود. خصوصا که برای همین یک کتاب، به من یک غرفه داده بودند. خوشحالم که کتابم با استقبال شدید و میلیونی مردم مواجه شد و چاپ اول کتابم را روی هوا بردند. البته به استثنای چند جلدی که روی زمین زیر دست و پا له شد! جا دارد اعلام کنم که برای دور بعدی انتخابات شهرداری تهران، باز هم آقای قالیباف را انتخاب خواهم کرد.
 
اکبر عبدی، بازیگر دیروز و نویسنده فردا: برای سال بعد خاطراتی را که از سفر به دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس دارم چاپ می‌کنم.
 
عباس قادری خواننده ارزشی و ورزشی (خصوصا ورزش‌های موزون و آهنگین): نامردا راهنمایی کنید منم یه چیزی چاپ کنم دیگه!
 
سایمون کوپر، نویسنده کتاب فوتبال علیه دشمن: آقای فردوسی‌پور و انتشاراتش کتاب من را بدون گرفتن حق انتشار، چاپ کرده‌اند. پول نخواستیم؛ حداقل یک ارتباط تلفنی مستقیم با ما برقرار کنند تا با امیر قلعه‌نویی یا محمد مایلی‌کهن کمی کل‌کل کنیم، بلکه جگرمان حال بیاید.
 
صاحاب اینستاگرام، یک شبکه اجتماعی ناشناخته: با تشکر از صابر ابر، بازیگر ایرانی که با چاپ ۱۰۰ تا از عکس‌ها و نوشته‌های اینستاگرامی‌اش باعش شد ما بفهمیم که اینطور نوشته‌ها در ایران خریدار هم دارد!
 
دختر جوان ایتالیایی و مولف کتاب روزی رییس‌جمهوری بود: من همان سال ۸۹ که ۱۸ ساله بودم و کتابم را نوشتم، گفتم که تنها مرد واقعی در سراسر جهان، رییس‌جمهور قبلی شماست و می‌خواهم با او ازدواج کنم. حالا کتاب من را به نمایشگاه راه ندادید فدای سرتان؛ لطف کنید آدرس رییس‌جمهور قبلی را به من بدهید. چند سال است دنبال ایشان می‌گردم. مهریه هم که نمی‌خواهم هیچ، تازه مهریه هم می‌دهم.
 
حکیم ابوالقاسم فردوسی، یک شاعر:
 
بسی رنج بردم در آن سال سی
 
عجم زنده کردم بدین پارسی
 
ولیکن شماها در این چند روز
 
پراندید از کله‌ی من فیوز!


منبع: مهر

انتهای پیام/
 
 
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.